آمریکا از ایران چه می‌خواهد؟

Kurd24

شمارش معکوس برای آغاز تحریمهای سخت آمریکا علیه ایران آغاز شده و ششم آگوست (پانزدهم مرداد)امسال را باید در تقویم، به عنوان نقطه عطف در تعامل ایران و آمریکا علامت زد.

وقتی از نزدیک فضای سیاسی حاکم بر واشنگتن، پایتخت آمریکا در قبال ایران را لمس می‌کنیم، یا اینکه چهره به چهره، نظر ذهنی و حسی رجل سیاسی، کارشناسان و نویسندگان رسانه‌های معتبر آمریکا را جویا می‌شویم، به نکاتی ساده اما دشوار در عمل می‌رسیم.

توقف کامل فعالیت‌های هسته‌ای، دور شدن ایران از سیاست صدور انقلاب و تئوری تشکیل هلال شیعی، پایان دادن به حضور سیاسی – نظامی و دخالت در امور کشورهایی که آمریکا در آنها هزینه کرده یا در قبال آنان احساس مسولیت می‌کند و دست آخر پایان دادن به تهدید موجودیت اسراییلی که حمایت از آن برای آمریکا، امری حیثیتی از نوع سیاسی است.

نظر جمیع منتقدین دولت پیشین آمریکا این است که دولت باراک اوباما، گزینه‌های اشاره شده را هزینه به سرانجام رساندن توافق برنامه جامع اقدام مشترک(برجام )کرد و از رفتارهای به گمان آنان تروریستی و مخرب ایران در منطقه چشم پوشی کرد.

دونالد ترامپ، به وعده‌های عمده‌اش در خصوص برخورد با رفتارها و سیاست ایران، که در کارزارهای تبلیغاتی قولش را داده بود و امروز که بیش از یک سال و نیم از ریاست جمهوری‌اش می‌گذرد، عمل کرد.

تاثیر اقتصادی و روانی اعلام خروج آمریکا از برجام از سوی پرزیدنت ترامپ(تصمیمی با اختیارات  قانونی که در برجام بدان اشاره شده است) و همچنین اعمال تحریم‌های شدید و سخت علیه ایران، مقامات این کشور را چه در زمینه سیاست خارجی و چه مشکلات داخلی، با بحران‌هایی جدی روبرو کرده‌است.

خروج شرکتهای کوچک و بزرگ بین‌المللی از ایران به دلیل عدم تمایل آنها به روبرو شدن با تحریم‌های آمریکا و سقوط ارزش واحد پول ایران در قبال ارزهای بین‌المللی، دو مثال عمده از تاثیرتحریم‌هایی است که بخشی از آنها حتی دو ماه دیگر عملی خواهند شد.

فلسفه سیاسی جدید کاخ سفید در قبال ایران در یک جمله خلاصه می‌شود: دوری جستن از تکرار تجربه سیاست‌های پیشین.

 کاخ سفید به این نتیجه رسیده است که رفتار حکومت ایران باید در مسیری که به ظن آمریکا به نفع صلح ودموکراسی منطقه وجهان است، هدایت شود.

سیاستی که بدور از مماشات و نرمی سیاست‌های سال‌های پیشین آمریکا‌ست .

در حالی که پرزیدنت ترامپ در دیدار با جوزپه کونته، نخست وزیر ایتالیا (عمد‌ەترین مشتری نفت و شریک تجاری ایران در اروپا) با تکرار این ادعای قدیمی که حاضر به گفتگوی بدون پیش شرط با حسن روحانی استو بار دیگر و به شیوه‌ای متفاوت، بر سیاست عدم قطعیت در تغییر رژیم ایران و تغییر رفتار حکومت ایران به عنوان هدف نهایی آمریکا تاکید کرد. 

اما تعبیر فشارهای روانی و عملی تحریم‌های جدید علیه ایران، اقتصاد این کشور را تا مرحله نزدیک به فروپاشی پیش برده‌است. بحرانی که شاید تداعی سخنان رییس پیشین سی آی ای باشد که گفت، تغییر رژیم ایران باید از درون اتفاق بیفتد تا مشروعیت بین‌المللی داشته باشد.

تاکتیک اعمال فشار و صبوری تا پایان تحمل نیروی حریف که دونالد ترامپ با خود به کاخ سفید آورده ، ایران را با مشکلات جدی داخلی و سیاست خارجی روبرو کرده‌است. 

بازرگان موفق آمریکایی که سیاست را هم با اتکا به اعتماد به نفس و پتانسیل عظیم کشورش پیش می‌برد، در مقام ریاست جمهوری آمریکا، شطرنج با ایران را به گونه‌ای چیده است که به ازای هر تصمیم و حرکت ایران، خود را برنده آن می‌داند.

اما ایران علیرغم تبلیغ بی‌اثر بودن سیاست‌های جدید آمریکا، در صورت ادامه سیاست‌های پیشین، در مواجهه عملی با روش جدید کاخ سفید، برای بقا باید ریسک کند. ریسکی که هزینه‌اش شاید به قیمت موجودیت‌اش تمام شود.

اما برای عبور از بحران، سیاسیون جمهوری اسلامی باید خوب بدانند و تشخیص دهند که آمریکا از آنها چه می‌خواهد؟