داعش چگونه شکل گرفت
متهمین دست داشتن در پیدایش و شکلگیری داعش چنان لیست بلند و متناقضی را تشکیل میدهند که بسیاری ترجیح میدهند از پرداختن تحلیلی به آن پرهیز کنند و تنها گاهگداری بسته به موضع سیاسی خود یکی از دشمنان یا مخالفان خود را بهعنوان عامل اصلی شکلگیری داعش معرفی کنند. هرکدام میتوانند شواهد و مدارکی -البته بهشدت گزینششده- را هم در راستای تأیید ادعای خود ارائه دهند. در این میان آنکه دچار سرگیجه میشد مردم عادی و مخاطبین این تحلیلها هستند که نمیدانند، آیا بالاخره داعش محصول جنگ داخلی سوریه بود، دستپرورده عربستان و ترکیه بود، نقشه ایران و اسد برای منحرف کردن بهار عربی در سوریه بود، از پیامدهای حمله به لیبی بود، یا نه، هیچکدام، بلکه حاصل یک توطئه جهانی بود برای بیشتر زمینگیر کردن همه جنبشهای آزادیخواه و تداوم جنگ و کشتار در خاورمیانه. در این نوشته نخست سعی میشود این ادعاها و دلایل توجیهی هرکدامشان -البته با تأکید بر گزینشی و فیلتر بودن آنها- بررسی شود و در پایان در یک مسیر خطی و زمانی، نحوه پیدایش و شکلگیری داعش معلوم شود.
هرچند جنگ داخلی سوریه بستر اصلی ظهور داعش بود اما پیدایش آن مستقیماً حاصل تحولات سوریه نبود چهبسا اگر دریکی دو سال آغاز بحران سوریه، مسیر متفاوتی پیموده میشد اصولاً داعشی شکل نمیگرفت تا اکنون به بررسی آن بپردازیم. داعش ازنظر ایدئولوژی و ساختار سیاسی بیشتر از جنس طالبان و القاعده بود که هردو با آغاز بهار عربی دوران افول خود را میپیمودند. آنها هیچ سنخیتی با پدیده جدید خاورمیانه یعنی تظاهرات مردمی نداشتند و بیشتر متکی بر ترور و عملیات نظامی بودند اما جوهره اصلی بهار عربی حضور میدانی مردم برای مطالبه حقوق خود بود. پس این بخش از تحلیلها که حداقل سه سال فاصله زمانی بهار عربی و ظهور داعش را نادیده میگیرند در بهترین حالت نیمه درست و گزینشی محسوب میشوند. این تصور هم که ایران و بشار اسد مستقیماً در پیدایش داعش نقش داشتند درست نیست هرچند از ظهور و قدرت گیری داعش سود بردند و توانستد صفوف مخالفان را تضعیف و بسیاری از آنها را بدنام و مسیر انقلاب سوریه را منحرف کنند. کشورهای سنی منطقه هم هرچند از اسلامگراها در انقلاب سوریه حمایت میکردند و شعار سرنگونی اسد به هر قیمتی آنها را حتی به حمایت از جبهه النصره و احرار شام هم واداشت اما حداقل شاهدی در دست نیست که در شکلگیری اولیه داعش نقش مستقیمی داشته باشند هرچند در مراحل بعدی، بعضی از آنها مخصوصاً ترکیه بارها متهم به همکاری با آنها شدند. کشته شدن رهبر داعش در منطقه تحت کنترل ترکیه میتواند دلیلی دیگر بر حمایت این کشور از داعش باشد اما دلیل دست داشتن ترکیه در ظهور و گسترش داعش نمیتواند باشد. حمله ناتو به لیبی هم که منجر به سرنگونی قذافی شد یکی از پیامدهایش این بود که این کشور جنگزده به یکی از پایگاههای اصلی داعش تبدیل شد اما واقعاً این هم تنها میتواند یک پیامد باشد، نه یک نقشه از پیش برنامهریزیشده. آن زمان اروپا و آمریکا سیاست تداخل بیشتر در امور خاورمیانه را در پیش نداشتند. برعکس همه رهبران غرب مخصوصاً اوباما تلاش میکردند حضور خود در این منطقه جهان را به حداقل برسانند. در ضمن ظهور داعش و رسیدن اعضای آن به خاک اروپا هزینه بسیاری را بر این کشورها تحمیل کرد بهطوری که واقعاً چندین سال قدم زدن در پایتختهای اروپایی را ناامن کرده بود. پس داعش چگونه و توسط چه قدرتهایی شکل گرفت؟
کلید حل این مسئله در توجه به تقدم زمانی فاکتورها و میزان تأثیرگذاری هرکدام از آنها است.
اولین صحنه ظهور داعش با دخالت ایران و عربستان در بحرین و سوریه رقم خورد. موج بهار عربی پس از تونس و مصر بهجاهایی رسید که بهزعم عربستان و ایران نمیبایست برسد! از اواخر ژانویه ٢٠١١ یعنی اوایل بهمن ١٣٨٩ جمعههای خشم در سوریه آغاز شده بود و در ١٤ فوریه ٢٠١١ (یا همان ولنتاین، روز عشاق، ٢٥ بهمن ١٣٨٩) تظاهرات به میدان مروارید (میدان لولو) منامه پایتخت بحرین هم رسید. هردو حکومت تهران و ریاض دستور سرکوب خونین دادند. جالب آنکه هم شیخ حمد بن عیسی آل خلیفه، امیر بحرین و هم بشار اسد رئیسجمهور سوریه بسیار زود از انجام سرکوب پشیمان شدند. امیر بحرین در تلویزیون دولتی رسماً از مردم معذرتخواهی کرد و بشار اسد هم در مصاحبه با روزنامه الوطن پذیرفت که ارتش و نیروهای امنیتی مرتکب اشتباه شدند و برای گفتگو با اپوزیسیون اعلام آمادگی کرد. اما مقامات تهران و ریاض اجازه ندادند روند سرکوب متوقف شود. دانههای متعفن داعش در این چند روز بسته شد.
اعتراضات بحرین خیلی سریع سرکوب شد و این تهران را تشویق کرد که کار اعتراضات سوریه را هم یکسره کند اما مردم سوریه کوتاه نیامدند بلکه شدت سرکوبها آنها را به واکنشهای تندتر و خشنتر واداشت. بهموازات این تحولات، شورای امنیت سازمان ملل به ناتو مأموریت داد که جلوی سرکوب خونین مردم لیبی توسط قذافی را بگیرد. اوباما علاقه زیادی به مشارکت در این عملیات ناتو نداشت و فرماندهی عملیات را عملاً سارکوزی و دیوید کامرون در دست گرفتند. بعداً معلوم شد آنها بیش از آنکه در فکر حفظ جان مردم لیبی باشند در فکر کنترل چاههای نفت لیبی بودند که جزو مطمئنترین و نزدیکترین منابع نفتی به اروپا بود. همین تمرکز غلط بر حفظ چاه نفت باعث شد که مسیر اعتراضات لیبی منحرف شود و اسلامگراها به سفارت آمریکا حمله کردند و منجر به انزوای بیشتر اوباما از سیاست خاورمیانه شد. اما حمله به لیبی پیامد بدتری هم داشت: تشویق مخالفین اسد به تشدید اقدامات مسلحانه خود، به امید تکرار مأموریت سازمان ملل این بار در سوریه. این اتفاق هرگز نه توسط سازمان ملل و نه مستقلاً توسط اروپاییها روی نداد اما مسیر تظاهرات سوریه را منحرف کرد و زمینه را برای تبدیل دانههای داعش به سلول و هستههای اولیه داعش فراهم کرد، دانههایی که توسط تهران و ریاض بسته شده بود.
ترکیه تا ماههای اولیه ۲۰۱۳ مستقیماً در شکلگیری داعش نقش نداشت حتی نگران انحراف بهار عربی بود. آنکارا برخلاف تهران و ریاض تحولات بهار عربی را در راستای سیاستهای کلان خود میدید. آن زمان هنوز امید به تحولی دمکراتیک در جهان عرب با پسزمینههایی اسلامی وجود داشت. ترکیه خود را الگوی اسلام دموکراتیک میدانست و شواهد هم نشان میداد در تونس و مصر و سایر کشورهای عربی منطقه، این متحدان ترکیه بودند که دست بالا را داشتند، هم در تظاهرات خیابانی، هم در پای صندوق رأی. اما تشدید درگیریها در سوریه باعث شد ترکیه هم سیاست 'سقوط اسد به هر قیمتی' را اتخاذ کند، در برابر سیاست تهران مبنی بر 'حفظ اسد به هر قیمتی'. تقابل این دو سیاست منجر به شکلگیری جهنمی شد که به تولد داعش انجامید. درواقع دانههای داعش توسط ایران و عربستان نطفه بست، هستهها و سلولهای اولیهاش در عملیات ناموفق ناتو شکل گرفت و زایمانش توسط ترکیه انجام شد. اولین نشانه این رابطه ماما و فرزندی در عدم حمله داعش به کنسولگری ترکیه در موصل و آزادی همه کارمندانش دیده شد. پسازآن ترکیه چشمش را بر حمله داعش به رۆژئاوا بست حتی تسهیلات آمدوشد اعضای داعش را در خاک خود فراهم کرد. در جریان مقاومت کوبانی ناظران متعجب شدند که داعش چگونه میتواند از جبهه شمال یعنی از خاک ترکیه هم به کوبانی حمله کند.
این رابطه از آن زمان تا همین دیروز که ابوبکر البغدادی کشته شد ادامه داشته و معلوم نیست اگر مماشات آمریکا و اروپا با ترکیه ادامه پیدا کند باز شاهد هماهنگی و همکاری ترکیه و داعش و تقویت مجدد این گروه خطرناک نباشیم. همچنین باید همیشه در ذهن داشته باشیم که آنچه امروز کاشته میشود (توسط تهران و ریاض) و یا آنچه پیامدهای سودجویی کوتاهمدت خواهد بود (تمرکز غرب بر چاههای نفت لیبی) ممکن است به زایش غول خطرناکی بیانجامد که آلت دست رقیبان و دشمنان بشود و هزینه نابودی آن بر همه تحمیل شود.