
امین عبدی
نویسنده
سیاست اقتصادی نوین ترامپ و پیامدهای داخلی و خارجی آن - بخش دوم و پایانی

مقدمهی بخش دوم:
در بخش اول این مقاله، به مفاهیم اساسی حمایتگرایی، تعرفههای گمرکی و تأثیرات آنها بر اقتصاد داخلی آمریکا پرداختیم. در این بخش، تمرکز بر پیامدهای سیاست ضدمهاجرتی ترامپ، تأثیرات بر اقتصاد جهانی و تحولات در روابط بینالملل خواهد بود.
سیاست ضدمهاجرتی و اهداف تعرفههای گمرکی
ترامپ، همانطور که خودش میگوید، میخواهد دوباره آمریکا را به بزرگترین ابرقدرت اقتصادی جهان تبدیل کند. این در حالی است که برخی اقتصاددانان پیشبینی میکنند که چین ممکن است تا سال ۲۰۳۵ جای آمریکا را بگیرد و به اولین قدرت اقتصادی جهان تبدیل شود.
چالش کمبود نیروی کار
سیاست ترامپ باعث میشود که به دلیل افزایش قیمت کالاهای خارجی، تقاضا برای محصولات داخلی بیشتر شود. با افزایش تقاضا برای کالاهای آمریکایی، شرکتها در آمریکا به استخدام کارگر نیاز پیدا میکنند. اما سؤال این است که شرکتها چگونه و از کجا کارگر تأمین میکنند، در حالی که نرخ بیکاری در آمریکا ۴.۱٪ و تورم ۳٪ است؟
بنابراین، اگر تولید داخلی افزایش یابد و نیروی کار باقیمانده نیز کاملاً استخدام شود، شرکتها برای جلب توجه کارگران، ناچار به افزایش دستمزدها خواهند شد. با افزایش دستمزدها نیز تورم ایجاد میشود.
بسیاری از دولتها برای جبران کمبود نیروی کار، به کارگران خارجی پناه میبرند. اما ترامپ این در را نیز بسته است. زیرا سیاست او، همانطور که در کمپین انتخاباتیاش نیز تبلیغ میکرد، مخالفت با مهاجرت به آمریکاست.
پارادوکس تورمی
بنابراین، در صورت پافشاری دولت ترامپ بر تعرفههای گمرکی و افزایش تولید داخلی، آمریکا با مشکل کمبود کارگر مواجه خواهد شد و این امر به ایجاد تورم منجر میشود.
همین حالا نیز اقتصاددانان میگویند که با اعمال تعرفههای گمرکی، هر خانوادهی آمریکایی به دلیل گرانی کالاها، باید سالانه نزدیک به ۳۸۰۰ دلار بیشتر از گذشته برای خرید مایحتاج روزانهی خود هزینه کند. این یک پارادوکس با وعدهای است که ترامپ در زمان کمپین انتخاباتی به شهروندان آمریکا داده بود.
عدم توازن تجاری آمریکا-چین
زیانها
آسیب به صنایع داخلی: وقتی حجم واردات کالاهای چینی به آمریکا بیشتر از صادرات کالاهای آمریکایی به چین باشد، برخی شرکتهای آمریکایی با مشکل کاهش تولید مواجه شده و در نهایت ممکن است بازارهای داخلی را ترک کرده و به مناطقی بروند که دستمزد کارگر پایینتر است تا بتوانند با تولیدکنندگان چینی رقابت کنند. این امر مستقیماً به معنای افزایش بیکاری و آسیب به صنعت آمریکاست.
وابستگی اقتصادی و ژئوپلیتیکی: واردات بیشتر از چین، آمریکا را به بازارهای این کشور وابسته میکند که از نظر اقتصادی و ژئوپلیتیکی برای کشوری مانند آمریکا مشکلساز است. نمونهی بارز آن، زمان شیوع ویروس کرونا بود که مشخص شد بازارهای آمریکا به شدت به تجهیزات پزشکی چین نیاز دارند.
عدم توازن در پرداختها: این عدم توازن در صادرات و واردات، موجب عدم توازن در پرداختها میشود که در بلندمدت هم اقتصاد و هم دولت آمریکا را با بحران مواجه میکند.
سودها
قیمت مناسب برای مصرفکننده: این عدم توازن سودهایی نیز دارد؛ از جمله اینکه کالاها و محصولاتی که از چین به آمریکا میآیند با قیمت مناسب و ارزان به دست شهروند آمریکایی میرسند. این خود مانع از بروز تورم اقتصادی در آمریکا میشود؛ البته در کوتاهمدت، نه در بلندمدت.
تمرکز بر بخشهای سودآورتر: سود دیگر این است که آمریکا به جای تمرکز بر صنایعی با درآمد کمتر، میتواند خود را برای بخشهایی آماده کند که سود بیشتری دارند.
جذب سرمایه: از سوی دیگر، این امر باعث میشود پول اضافی که چینیها از صادرات کالاهایشان به آمریکا به دست میآورند، در اوراق قرضهی آمریکا سرمایهگذاری کنند. این امر باعث میشود نرخ بهرهی بانکی در آمریکا پایین بماند.
تأثیرات تعرفههای گمرکی بر اقتصاد جهانی
پس از اعلام تعرفههای گمرکی از سوی ترامپ، بازارهای بورس در جهان دچار چنان شکی شدند که اقتصاددانان و تحلیلگران اقتصادی قادر به پیشبینی آن نبودند. این تأثیر نه تنها بورسهای آسیا، اروپا و استرالیا، بلکه خود آمریکا را نیز در بر گرفت و بازار بورس آمریکا به گونهای سقوط کرد که برخی از فروپاشی عمومی آن سخن میگفتند.
آشفتگی بازارهای جهانی
در اینجا از زیان چندین تریلیون دلاری صحبت میشود. همزمان، بازار نفت به شکل چشمگیری کاهش یافت و قیمت هر بشکه نفت خام به ۵۸ دلار رسید.
دلیل این آشفتگی اقتصادی این است که اقتصاد آمریکا و دلار این کشور تأثیر زیادی بر اکثر بازارهای جهان دارند. زیرا آمریکا بزرگترین اقتصاد جهان را در اختیار دارد. در سال ۲۰۲۴، اقتصاد آمریکا بیش از ۲۹٪ از اقتصاد جهان را تشکیل میداد و چین با ۲۷.۷٪ در رتبهی دوم قرار داشت. همین امر باعث شد که افزایش تعرفهی گمرکی بین آمریکا و چین، بازارهای جهانی را با مشکل مواجه کند.
تعلیق موقت تعرفهها
در تاریخ ۹ آوریل، هنگام نگارش این مقاله، ترامپ در توییتی اعلام کرد که تعرفههای گمرکی را به مدت سه ماه بر روی ۷۵ کشور به حالت تعلیق درمیآورد، زیرا به گفتهی او، این کشورها خواستار گفتگو با آمریکا برای رسیدن به یک مکانیزم توافقی شدهاند. نکتهی قابل توجه این است که چین در میان این ۷۵ کشور نبود.
هرچند پس از این توییت ترامپ، بازارهای بورس در جهان شاهد رشد بودند (برای مثال، بورس دانمارک ۱۲.۷٪ رشد کرد)، اما به گفتهی برخی تحلیلگران اقتصادی، جنگ تجاری هنوز به پایان نرسیده است، زیرا چین نیز نرخ تعرفهی گمرکی بر کالاهای آمریکایی را به ۱۲۵٪ افزایش داده است.
همزمان، هنوز مشخص نیست که گفتگوهای آمریکا با آن ۷۵ کشور به کجا خواهد رسید. زیرا اگر به توافق نرسند، ممکن است قطببندیهای اقتصادی جدیدی در جهان شکل بگیرد که پیش از این کسی به آن فکر نکرده بود.
بازتاب تعرفههای گمرکی آمریکا بر روابط بینالملل
تصمیم ترامپ برای وضع تعرفه بر کالاهای خارجی، نه تنها دشمنان آمریکا، بلکه متحدان دیرینهی این کشور را نیز شامل شد. بسیاری از کشورهایی که دوست آمریکا محسوب میشدند، دچار شوک بزرگی شدند و انتظار چنین رفتاری را از آمریکا نداشتند؛ کشورهایی مانند ژاپن، کرهی جنوبی و اتحادیهی اروپا.
تنشهای جدید با متحدان
البته ترامپ در دورهی اول ریاستجمهوری خود نیز معتقد بود که اتحادیهی اروپا در حق آمریکا بیانصافی میکند؛ زیرا از یک سو تعرفه بر کالاهای شرکتهای آمریکایی را افزایش داده و از سوی دیگر، واردات از این اتحادیه بیشتر از خرید آنها از آمریکاست. این موضوع، به ویژه عدم خرید گاز طبیعی از آمریکا، ترامپ را نگران کرده بود.
با اعمال تعرفهی ۲۵٪ بر واردات خودرو از ژاپن و کرهی جنوبی، بازارهای این دو کشور دچار آشفتگی شد. این امر باعث شد که هم اتحادیهی اروپا و هم ژاپن و کرهی جنوبی از جستجو برای شریک جدیدی صحبت کنند که پیش از این حتی فکر کردن به آن نیز باورنکردنی بود: بازار چین.
چرخش به سوی چین
همان روز، وزیر خارجهی چین اعلام کرد که آغوش این کشور برای همکاری با تمام کشورهایی که خواهان روابط تجاری با چین هستند، از جمله اتحادیهی اروپا، باز است.
به همین دلیل، اکثر تحلیلگران اقتصادی معتقدند که این سیاست ترامپ، هدیهای گرانبها برای چینیهاست، زیرا تمام دوستان آمریکا را به آغوش چین میاندازد. برخی تحلیلگران سیاسی نیز میگویند این اقدام آمریکا ممکن است علاوه بر ایجاد یک سیستم اقتصادی نوین در جهان، به شکلگیری یک نظم نوین جهانی مبتنی بر چندقطبیگرایی منجر شود که توسط دشمنان دیروز و دوستان امروز شکل میگیرد؛ برای مثال، چین و اتحادیهی اروپا از یک سو، و ژاپن، کرهی جنوبی و چین از سوی دیگر.
چالشهای آینده
البته این امر بدون مشکل نخواهد بود، زیرا دیدگاه چین و این کشورها در مورد مجموعهای از اصول بنیادین مانند حقوق بشر، نظام حکمرانی، آزادی سیاسی و حاکمیت قانون در تضاد است که میتواند مانعی بر سر راه این سیستم اقتصادی جدید باشد. اما نکتهی قابل تأمل این است که در دوران کنونی، برخلاف گذشته، آنچه ائتلافها را تعیین میکند، منافع اقتصادی است، نه ایدئولوژی.
نتیجهگیری
هدف سیاست تعرفهی گمرکی دولت آمریکا، تلاشی برای حفاظت از بازار داخلی و صادرکنندگان آمریکایی است. این سیاست که با نام «حمایتگرایی» شناخته میشود، هدف مشخصی دارد: حمایت از تولیدات داخلی، افزایش فعالیت تولیدکنندگان و کاهش بیکاری در کشور.
پیامدهای کوتاهمدت و بلندمدت
اما این سیاست میتواند به گرانی قیمت کالاها در آمریکا و جهان منجر شود. بخشی از این امر به این دلیل است که عصر کنونی، عصر جهانیشدن است؛ یعنی شرکتها به شدت به یکدیگر وابستهاند و همزمان، هزینهی سیاستهای تعرفهای را همواره شهروندان عادی پرداختهاند و میپردازند.
به عبارت دیگر، اغلب مالیات اضافهای که دولتها بر کالاها وضع میکنند، بر دوش مردم عادی یا خریدار میافتد. از سوی دیگر، اعمال تعرفه بر کالاهای دیگر کشورها و افزایش تولید داخلی، باعث میشود شرکتها برای به دست آوردن نیروی کار با یکدیگر رقابت کنند که این امر به افزایش دستمزد کارگران و در نهایت به تورم اقتصادی در آمریکا منجر میشود.
تحولات در نظم جهانی
علاوه بر این، این سیاست آمریکا آشفتگیای در بازار جهانی ایجاد کرده و برای مدتی موجب بیثباتی اقتصادی در سطح جهان میشود. این بیثباتی نیز باعث میشود که کشورهای دوست قدیمی آمریکا به دنبال یافتن بازارهای جدید یا شرکای تازه برای شرکتهایشان باشند.
بنابراین، ممکن است این سیاست به ظهور یک سیستم اقتصادی نوین جهانی منجر شود که در آن، دشمنان دیروز به دوستان امروز تبدیل شوند؛ مانند دوستی میان اتحادیهی اروپا، ژاپن و کرهی جنوبی از یک سو (که پیشتر به جبههی لیبرالیسم در برابر کمونیسم تعلق داشتند) و چین از سوی دیگر (که پیشتر در بلوک شرق قرار داشت).
چشمانداز آینده
البته این رابطه بدون مشکل نخواهد بود، زیرا این کشورها و چین از نظر مجموعهای از اصول اخلاقی و سیاسی، به ویژه در مورد حقوق بشر، آزادی سیاسی و حاکمیت قانون، با یکدیگر اختلاف نظر دارند.
با وجود همهی اینها، هنوز مشخص نیست که آیا ترامپ به سیاست تعرفههای گمرکی ادامه خواهد داد یا با طرفهایی که مشمول تعرفه شدهاند وارد گفتگو شده و در نهایت به پیشنویسی دست خواهند یافت که به نفع همگان باشد.
آنچه مشخص است، این است که سیاستهای اقتصادی ترامپ نه تنها آمریکا، بلکه کل نظام اقتصادی جهانی را دستخوش تغییرات بنیادین کرده و پیامدهای آن ممکن است برای سالهای آینده قابل مشاهده باشد.