
سرو قادر
نویسنده
کوردها در کانون تحولات منطقه

بخش اول
اکنون در خاورمیانه، در چهار کشوری که هر کدام بخشی از کوردستان را در اختیار دارند، چهار حکومت اسلامی از هر دو مذهب سنی و شیعه حکمرانی میکنند. در ایران جمهوری اسلامی که رهبری مقابله با غرب بهطورکلی و آمریکا به طور اخص را بر عهده گرفته و نابودی اسرائیل را هدف اصلی خود میداند و از افراطیترین دولتهای خاورمیانه است که با اسرائیل و غرب در جنگی مستقیم است، اما اخیراً به طور فزاینده عقبنشینی کرده و شکست بزرگی متحمل شده است.
دومین حکومت، دولت اسلامی ترکیه است که باوجوداینکه کشوری سکولار است، اما حکومت آن از نوع اخوانیهای عثمانی است که با راهبرد خاص خود همچون میراث عثمانی در برابر خاورمیانه قرار دارد. دولت عراق هم پس از تغییرات سال ۲۰۰۳ به دست اکثریت شیعیان افتاد و علیرغم اینکه اقلیم کوردستان و سنیهای عراق ویژگیهای خاص خود را دارند و اختیاراتی که در قانون اساسی عراق به آنها داده شده، از فراگیر بودن و جامعیت اسلامی بودن آن میکاهد، اما همیشه همچون یک حکومت اسلامی و متحد جمهوری اسلامی ایران تعامل کرده است.
در سوریه نیز جبههی "تحریر شام"، در شرایطی خاص با همکاری ترکیه، در سکوت روسیه و اجازهی آمریکا و چشمپوشی اسرائیل توانست از شهر ادلب خیلی آرام پیشروی کند و در مدت ۱۰ روز دمشق را به طور کامل تحت کنترل گرفته و حاکمیت سیاسی و رژیم بعث را سرنگون کند.
سابقهی جبههی تحریر شام و گذشتهی شخصی ابومحمد جولانی خود جای تأمل است و علیرغم تغییراتی که بر آن گذشت درهرحال در این ماه اخیر که در قدرت است (در دمشق) نشان داده که رؤیای حکمرانی او اسلام سنی است. خود و نزدیکانش میگویند با طعم و بوی تاریخی اموی که بسیار به اهداف حکومت ترکیه به رهبری اردوغان همخوانی دارد و با آن ارتباطی که از سال ۲۰۱۱ به اینسو این جنبش با دولت ترکیه داشته و در همسایگی آن است، احتمالاً ترکیه نقشی در آن تغییری که در نگرش جبهه تحریر شام و رهبر آن رخ داده، داشته است. ازاینرو بخشی از ناظران و کارشناسان ناظر بر اوضاع سوریه و تاریخ تغییرات جولانی و جبههاش میگویند که ترکیه قصد دارد طعم و بوی عثمانی را بر دیدگاههای جولانی غالب کند و دروازهی بزرگی به روی خود بگشاید.
همزمان، ترکیه آن مشکلات و کشمکشهایی که با اروپا و آمریکا و همچنین نوعی دشمنی پنهان که با اسرائیل دارد را به مرز اسرائیل میآورد و اگر بتواند، دست به داخل لبنان و فلسطین نیز میبرد. سؤال این است که آیا در این شرایط که به معنای واقعی جنگی گسترده در خاورمیانه و در اروپا در جریان است؟ آیا آمریکا و اسرائیل و اروپا اجازه میدهند در سوریه حکومتی اسلامی مستقر شود و منتظر میمانند که چهار حکومت اسلامی خاورمیانه را تحت کنترل خود درآورند؟ بر اساس منطق تغییرات کە اکنون یک حکومت اسلامی بیش از چهل سال است در خاورمیانه برای آمریکا و اسرائیل مشکلساز شده است، بسیار دشوار است کە آمریکا، اسرائیل و اروپا، اجازهی تداوم چنین فرایندی را بدهند.
از سوی دیگر آن سازوکاری که اسرائیل برای داخل سوریه آماده کرده و آن توضیحاتی که از زبان رهبران دولت اسرائیل شنیده میشود، بههیچوجه اجازه نمیدهند حکومتی افراطی در سوریه بر سر کار بماند و سوریه به غزهای بزرگتر در کنار اسرائیل تبدیل شود که در آینده مشکلات زیادی برایش ایجاد میکند. همچنین بعید نیست که در آن صورت، سوریە به ترمینالی بزرگ برای ورود افراطیون از سراسر دنیا برای مقابله با اسرائیل و تجاوز به داخل لبنان تبدیل شود.
اروپاییها نیز در ماه گذشته بسیار بادقت بر حکومت سوریه نظارت میکنند و فشار میآورند که باید هرچه سریعتر حکومتی سکولار با مشارکت همهی اقلیتهای سوری طبق یک قانون اساسی توافقی و دموکراتیک تشکیل شود کە حقوق همهی اقلیتهای این کشور را تأمین نماید.
از دیگر سو عربستان سعودی و مصر که جهان عرب را رهبری میکنند، سریعاً به کمک احمد شرع یا همان جولانی میآیند تا او را از کنترل ترکیه خارج کنند آن مشکل همیشگی که بین عربستان و کشورهای خلیج و مصر از یک سو و ترکیە از دیگر سو وجود دارد، مشکلی است که آنها منافع یکدیگر را به خطر میاندازند دیدگاههای آنان در مورد خاورمیانه بسیار متضاد است. آنچه مشخص است، عربستان و مصر و کشورهای خلیج نزد خود به دیدگاه تشکیل حکومت دینی پایان داده و به سوی تشکیل دولتهای سکولار میروند که شکوفایی و پیشرفت اقتصادی و امنیت را در منطقه تضمین کند و هیچگونه تهدیدی برای منافع راهبردی اعراب نباش؛ بنابراین بهسرعت دست یاری بهسوی دولت سوریه دراز کردهاند و تلاش میکنند که جای پایی برای ترکیه نگذارند یا به اندازهای عرصه را بر آن تنگ کنند که نتواند به برنامهاش که تحقق اهداف راهبردی برای تسلط بر خاورمیانه و ایجاد فشار بر کشورهای عربی و اسرائیل است، برسد. اکنون در کنار ایران، کشمکش بین جهان عرب و ترکیه از گذشته نمایانتر است و با جدیت برای آن تلاش میکنند.
عربستان و کشورهای خلیج از ایجاد یک شاهراه بزرگ تجاری سخن میگویند که از طریق سوریه به دریای مدیترانه و از آنجا به سوی اروپا و دور دنیا ادامه دارد که کمک شایانی به توسعهی اقتصادی عربستان، مصر و دیگر کشورهای خلیج و کشورهای همسایهشان میکند. در مقابل آنها ترکیه از بازسازی خطآهن استانبول-دمشق-حجاز-فلسطین خطی کە سلطان عبدالحمید دوم بنا نهاد سخن میگوید که پیش از فروپاشی امپراتوری عثمانی بهعنوان یک شاهراه مهم نظامی و تجاری محسوب میشد.
در این میان دیگر اگر ترکیه بتواند سوریه را تحتکنترل بگیرد و میراثدار ایران در آن کشور شود، با آن روابطی که با گروههای افراطی دارد، دستش از نظر اقتصادی و نظامی بازتر میشود و بازوی نظامی و راهبردی ترکیه در منطقه را قویتر میکند.
در این میان کشورهایی بسیار قدرتمند به رهبری آمریکا و اسرائیل در برابر ترکیە قد علم کردهاند کە چنانکه قبلاً گفته شد، کشورهای عرب هم در اینطرف جبهه قرار دارند. از آن سو هم، ایران علیرغم آن شکستی که متحمل شده با خشم و کینهی زیادی به ترکیه مینگرد، زیرا همانطور که از سوی آیتالله خامنهای بیان شد، ترکیه طراح آن سناریویی بود که اسد را سرنگون کرد و جبههی تحریر شام را به قدرت رساند. بنابراین ایران معتقد است در این جنگ طولانی که در داخل سوریه و لبنان و غزه ادامه داشت، ترکیه توانست بهنوعی از وضعیت بهرهبرداری کند که ایران را فریب دهد و طبق اهداف خود در سوریه تغییر ایجاد کند.
البته از سوی دیگر اسرائیل میگوید آنچه زمینهی سرنگونی حکومت پیشین سوریه را فراهم کرد، دولت اسرائیل بود که با حملات مداوم خود تأسیسات نظامی سوریه را از کار انداخت و هیچگونه توانی برایش نگذاشت. اسد در نتیجهی آن بمبارانهای مداوم سقوط کرد و جبههی تحریر شام جلو چشمان اسرائیل و با اجازه و چشمپوشی آنها به دمشق رسید. اینها اینچنین دیدگاههای خود را درمورد سوریە بیان میکنند.
از سوی دیگر ایران در وضعیتی سخت به سر میبرد؛ در غزه و لبنان و سوریه شکست خورد و جغرافیای گستردهی مقابله آن با اسرائیل و آمریکا بسیار برایش تنگ شده و به داخل این کشور خلاصه شده است. تنها گسترهی کوچکی که حوثیهای یمن در فاصلهی نسبتاً دور از ایران دارند و با همکاری این کشور به مخالفت با اسرائیل ادامه میدهند، چنانکه پیداست حوثیها تحت بمباران مداوم قرار دارند و احتمالاً در زمانی نەچەندان دور چنانکه گفته میشود، به نقش آنها پایان داده میشود که باید منتظر آن سناریو باشیم که چگونه پایانشان میدهند.
بنابراین ایران خود در تنگنای بحران عمیق داخلی به سر میبرد و گزارشهایی که از آن کشور به رسانهها درز میکنند و خبرهایی کە از جلسات داخلی سپاه پاسداران و سیاسیون ایران و آن بحث و مناقشههای شدیدی که در میان سیاسیون، دانشگاهیان و فعالان در این اواخر به گوش میرسد، نشان میدهد که ایران در تب و لرز پس از شکست نظامی و سیاسی به سر میبرد. تمام آن وعدههایی که در مورد موفقیتهایی که برای ایران به دست میآورد، به ملت ایران داده شد و آن سرمایهی هنگفتی که سالها از گلوی شهروندان خود بیرون میکشید و در این جنگ صرف کرده بود، همراه با تعداد زیادی از مردم ایران که در جنگها کشته شدند، اکنون هیچ پاسخ مشخصی برای آن ندارد و بیشتر به این فکر میکنند که در داخل بهگونهای دوباره خود را سازماندهی کرده تا اجازه ندهند در داخل شکافی چنان ایجاد شود که مانند سوریه به حکومت اسلامی پایان دهد یا به عبارتی وضعیت از کنترل خارج شود و راه را برای سناریوهای دیگری هموار کند که ممکن است هدفشان پایاندادن به این حکومت باشد.
برگردان به فارسی: مصطفی ابراهیم