
سرو قادر
نویسنده
ترکیه، اسرائیل و کوردها: بازیگران کلیدی در آیندهی پر ابهام سوریه

تحولات اخیر در سوریه، بهویژه پس از تغییر قدرت در دمشق، صحنهی پیچیدهای از رقابتها و همسوییهای منطقهای و بینالمللی را به نمایش گذاشته است. در این میان، نقش ترکیه، اسرائیل و کوردها در تعیین آیندهی این کشور بیش از پیش برجسته شده است.
اقدام اخیر اسرائیل در بمباران مناطقی در نزدیکی دمشق، از جمله اطراف کاخ ریاستجمهوری که محل اقامت احمد شرع و خانوادهاش است، پیامی روشن به دولت انتقالی سوریه بود. وزارت دفاع اسرائیل صراحتاً اعلام کرد که این اقدام هشداری است تا ارتش سوریه از هرگونه تحرک به سمت جنوب دمشق (و جنوب سوریه به طور کلی) خودداری کند، منطقهای که اسرائیل آن را حوزهی نفوذ خود میداند و دلیل آن را حفاظت از جامعهی دروزی عنوان میکند. خود دروزیها نیز بهطور فزایندهای از تهدید موجودیتی علیه جامعهی خود ابراز نگرانی میکنند.
تهدید جوامع اقلیت در سوریهی جدید
همزمان، در شبکههای اجتماعی، عناصر جهادی فعال در دستگاههای امنیتی دولت جدید سوریه و حامیانشان، با استفاده از نمادها، ادبیات و ظواهر جهادی، آشکارا دروزیها را «کافر» و «ملحد» خوانده و تهدید به ریشهکن کردن آنها میکنند. این وضعیت نشاندهندهی تغییرات اجتماعی خطرناک در سوریه است که میتواند به رویارویی مستقیم جوامع مختلف، بهویژه میان اقلیتها و اکثریت سنی که اکنون توسط جناحی تندرو و جهادی (هیئت تحریر شام -) نمایندگی میشود، منجر گردد. این امر ثابت میکند که هیئت تحریر شام -) تغییر ماهوی چندانی نکرده و ایدئولوژی جهادی همچنان در تار و پود این سازمان و گروههای تشکیلدهندهاش ریشه دارد.
لحن تهدیدآمیز وزیر خارجهی دولت انتقالی سوریه در پاسخ به شیخ حکمت هجری، رهبر دینی دروزیهای سوریه، که در پوششی دیپلماتیک بیان شد، شباهت نگرانکنندهای با ادبیات مورد استفاده برای تهدید دروزیها در فضای مجازی داشت. این موضوع، صداقت دولت جدید سوریه را بیش از پیش زیر سؤال برده و بازتاب آن در واکنشهای آمریکا، فرانسه و سازمانهای حقوق بشری مشهود است. این فضا میتواند به احیا و گسترش مجدد تفکر جهادی در سوریه و منطقه کمک کند، بهویژه که مناطق تحت کنترل هیئت تحریر شام -) (دولت فعلی) همواره بستری مناسب برای فعالیت داعش بوده و مرزهای ایدئولوژیک روشنی میان این دو گروه وجود ندارد.
تغییر موازنهی قدرت در منطقه
این واقعیت جدید، موازنهی قوای موجود در خاورمیانه، بهویژه در محور شامل لبنان، سوریه، اسرائیل، اردن، عراق و ترکیه را دستخوش تغییرات سیاسی و نظامی کرده و باید منتظر ماند تا دید این تحولات در کجا به ثبات نسبی یا نقطهی تعادل جدیدی میرسد.
از منظر نظامی، اسرائیل به عنوان یک قدرت منطقهای با تسلیحات پیشرفته، توانسته است حماس در غزه و حزبالله در لبنان را تا حد زیادی مهار کند، در تضعیف حوثیهای یمن نقش داشته و پیشتر نیز در خارجکردن نیروهای ایران و روسیه از بخشهای مهمی از سوریه موفق بوده است. این موفقیتها با حضور قدرتمند اسرائیل و آمریکا در سوریه مرتبط است. اسرائیل معتقد است که به عنوان یک نیروی نظامی و سیاسی تأثیرگذار، برای تأمین امنیت ملی خود حق مداخله در کشورهای همسایه را دارد و تاریخ هشتاد سالهی اخیر را گواه میآورد که این کشورها هر زمان که توانستهاند، اقدامات خصمانهای علیه اسرائیل انجام دادهاند.
رقابت ترکیه و اسرائیل در سوریه
حال این پرسش مطرح است که سیاست قاطعانهی ترکیه در سوریه، که خود را مالک آن میداند (تا جایی که اخیراً مقامات ترک پیش از مقامات سوری دربارهی سیاستهای دمشق اظهارنظر میکنند)، تا کجا میتواند ادامه یابد؟ آیا رویارویی میان ترکیه (به عنوان عضو و دومین قدرت نظامی ناتو) و اسرائیل (به عنوان متحد کلیدی آمریکا و ناتو) تشدید خواهد شد؟ اگرچه رویارویی نظامی مستقیم در آیندهی نزدیک بعید به نظر میرسد، اما برتری فنآوری چشمگیر اسرائیل در برابر قدرت نظامی ترکیه غیرقابل انکار است و تنشها میان دو طرف در حال حاضر نیز مشهود است.
از نظر جغرافیایی، ترکیه با مناطق کوردستانی و علوینشین هممرز است و اسرائیل با مناطق دروزینشین و در امتداد مرزهای جنوبی، به مناطق کوردستانی نیز نزدیک میشود. بسیاری از تحلیلها حاکی از آن است که در صورت عدم توافق کوردها با دولت مرکزی یا قرارگرفتن علویها در معرض تهدید جدی، اسرائیل و دیگر قدرتهای بینالمللی ممکن است از طریق این مجاورت جغرافیایی، حمایت خود را برای حفاظت از این جوامع گسترش دهند.
نقش کوردها در معادلات آیندهی سوریه
در چشمانداز جدید بینالمللی برای امنیت خاورمیانه، جوامع مختلف سوریه (کورد، علوی، دروزی و سنیها) در کنار اکثریت عرب سنی، نقش مهمی ایفا میکنند. سوریه نیازمند بازآرایی است و اگرچه سوریها میگویند تجربهی عراق را تکرار نخواهند کرد، اما واقعیت کنونی شباهتهای زیادی با مدلی دارد که میتواند در سوریه نیز پیاده شود: مشارکت همهی جوامع در تدوین قانون اساسی و ایجاد چند منطقهی فدرال در قالب یک دولت فدرال (احتمالاً با چهار منطقهی اصلی).
کوردها با اتخاذ موضعی واحد و گفتگو با دولت سوریه از طریق همهی احزاب اصلی (پ.ی.د و ا.ن.ک.س)، جایگاه خود را تقویت کردهاند. آنها همچنین ارتباطات خود را با سایر جوامع مانند دروزیها و علویها و همچنین نیروهای بینالمللی حفظ کردهاند.
این اتحاد و یکپارچگی، موقعیت کوردها را به شدت تقویت کرده است. در این میان، اقلیم کوردستان به عنوان عمق راهبردی و حامی اصلی کوردهای سوریه (روژآوا) عمل میکند و نقش مستقیمی در ایجاد این آشتی و اتحاد داخلی میان کوردهای سوریه داشته است. پرزیدنت بارزانی و رئیس اقلیم کوردستان، آقای نچیروان بارزانی، نقش کلیدی در این دستاورد ایفا کردهاند و هر دو حزب اصلی اقلیم (پارتی دموکرات کوردستان و اتحادیهی میهنی کوردستان) از این فرآیند حمایت میکنند.
آیندهی کوردستان و ثبات منطقهای
در مجموع، امیدواری زیادی برای آیندهی کوردستان در هر سه بخش شمالی، جنوبی و غربی وجود دارد. انتظار میرود همبستگی، گفتگو و همکاری افزایش یابد و حمایت بینالمللی نیز ادامه یافته و حتی بیشتر شود.
تغییر موازنهی قوا در سوریه و منطقه، که ممکن است به سایر کشورها نیز تسری یابد، در نهایت باید به سمت ایجاد توازنی جدید حرکت کند. این توازن جدید، همانطور که اشاره شد، مستلزم بهرسمیتشناختن حقوق همهی جوامع، تأمین منافع امنیتی بازیگران کلیدی مانند اسرائیل، و افزایش پذیرش متقابل دینی، قومی و اجتماعی است؛ به گونهای که هیچ جامعه یا دولتی به دلیل تفاوتهای دینی یا قومی، در صدد حذف دیگری نباشد.
این تغییر موازنه، مداخلات بینالمللی و نقش پررنگتر جوامع داخلی سوریه، میتواند در نهایت مسیر را به سوی امنیت، همکاری و آرامش بیشتر هموار کند.