پنجاه سال پس از توافق مصیبت‌بار، آینده‌ی کوردها در گرو بازسازی اعتماد است

مصاحبه‌ی عبدالحمید زیباری با دکتر عبدالحسین شعبان
مصاحبه‌ی عبدالحمید زیباری با دکتر عبدالحسین شعبان

در سایه‌ی تشدید اختلافات سیاسی و قانون اساسی میان بغداد و اربیل و در بحبوحه‌ی بحث‌های مجدد پیرامون آینده‌ی اقلیم کوردستان در چارچوب یک عراق فدرالِ متزلزل، پرسش‌های بنیادین درباره‌ی هویت دولت، حدود اختیارات و مفهوم شراکت ملی بار دیگر به میان آمده است. 

پس از گذشت نیم قرن از پیمان جزایر در سال ۱۹۷۵، پیمانی که با وجود ترسیم مرزهای جغرافیایی میان عراق و ایران، هرگز به درگیری‌های سیاسی میان دو کشور و بحران‌های داخلی عراق پایان نداد، به گفت‌وگو با اندیشمند و استاد دانشگاه برجسته‌ی عراقی، دکتر عبدالحسین شعبان نشسته‌ایم. 

این مصاحبه پس از سخنرانی اخیر ایشان در اربیل با عنوان «نیم قرن پس از پیمان جزایر» انجام شده است تا تأثیرات این پیمان بر صحنه‌ی منطقه‌ای و آینده‌ی روابط بغداد و اربیل را در بستر خاورمیانه‌ای که بر اساس قواعدی نوین در حال بازآرایی است، بررسی کنیم.

در اینجا بر گردانن متن کامل مصاحبه‌ی عبدالحمید زیبار با دکتر عبدالحسین شعبان بە نظر خوانندگان فارسی‌زبان می‌رسد: 

عبدالحمید زیباری: در بحبوحه‌ی تشدید اختلافات سیاسی و قانون اساسی میان بغداد و اربیل و بحث‌های مجدد درباره‌ی آینده‌ی اقلیم کوردستان در یک عراق فدرالِ متزلزل، بار دیگر پرسش‌های بنیادینی درباره‌ی هویت دولت، حدود اختیارات و مفهوم شراکت ملی به میان آمده است. به خصوص با گذشت نیم قرن از پیمان جزایر در سال ۱۹۷۵، پیمانی که با وجود ترسیم مرزهای جغرافیایی میان عراق و ایران، هرگز به درگیری‌های سیاسی میان دو کشور و بحران‌های داخلی عراق پایان نداد. در این گفت‌وگوی ویژه، با اندیشمند و استاد دانشگاه برجسته‌ی عراقی، دکتر عبدالحسین شعبان، پس از سخنرانی اخیر ایشان در اربیل با عنوان «نیم قرن پس از پیمان جزایر» دیدار می‌کنیم. با ایشان تأثیر این پیمان بر صحنه‌ی منطقه‌ای را بررسی کرده و بر آینده‌ی روابط میان بغداد و اربیل و واقعیت کردها در عراق، در سایه‌ی خاورمیانه‌ای که بر اساس قواعدی نوین در حال بازآرایی است، متمرکز خواهیم شد.

عبدالحمید زیباری: دکتر عبدالحسین شعبان، بسیار خوش آمدید. چرا در این مقطع زمانی تصمیم گرفتید به پیمان جزایر بازگردید؟ آیا معتقدید این پیمان همچنان بر روابط عراق و ایران سایه افکنده است و تأثیر آن مشخصاً بر پرونده‌ی کردها چیست؟

دکتر عبدالحسین شعبان: بسیار سپاسگزارم برای این میزبانی. در واقع من برای مشارکت در یک کنفرانس مهم بین‌المللی و منطقه‌ای درباره‌ی «پیمان ۶ مارس ۱۹۷۵»، که به پیمان جزایر معروف است، دعوت شدم. این پیمان توسط شاه ایران، محمدرضا پهلوی، و صدام حسین، نایب‌رئیس‌جمهور وقت عراق، پس از برگزاری کنفرانس اوپک در جزایر در سال ۱۹۷۵ امضا شد.

هدف از این بازنگری، بهره‌گیری از درس‌ها و عبرت‌های ضروری است که از دل این پیمان برمی‌آید. این پیمان مسائلی را به وجود آورد که باید مورد بحث قرار گیرند و هر از چند گاهی به آن‌ها بازگشت. به خصوص که عراق در آن زمان امتیازاتی را در خشکی و آب واگذار کرد. در خشکی، این امتیازات مربوط به مناطق کوردستان، یعنی نوکان و ناوزنگ، به مساحت حدود ۱۰۰۰ کیلومتر مربع بود – من این مناطق را می‌شناسم و مدتی نه چندان کوتاه در آنجا زندگی کرده‌ام. همچنین قرار بود مناطق زین‌قوس و سیف سعد به مساحت ۳۲۴ کیلومتر مربع به عراق بازگردانده شود، اما ایران با وجود امضای توافق، هرگز آن‌ها را بازنگرداند.

اما در مورد مرزهای رودخانه‌ای، عراق نیمی از شط‌عرب را بر اساس خطی که «تالوگ» نامیده می‌شود، واگذار کرد. خط تالوگ، عمیق‌ترین نقطه در میانه‌ی مسیر رودخانه تا دریا در زمان جزر است. بر اساس مطالعات زمین‌شناسی و توپوگرافی، دانشمندان معتقدند که با انباشت رسوبات در ساحل عراق، طی حدود یکصد سال آینده، تمام شط‌عرب در خاک ایران قرار خواهد گرفت و این یک خسران بسیار بزرگ است. 

اما خسارت‌های سیاسی دیگری نیز وجود داشت: انقلاب کردها قربانی شد و به دلیل این پیمان نابرابر، بر مردم کرد ستم روا داشته شد. این پیمان بر مسیر وضعیت سیاسی در عراق تأثیری عمیق و منفی گذاشت و به عقب‌گرد و اجرای عملیات «تعریب» (عرب‌سازی) منجر شد. از نتایج آن، کوچاندن ده‌ها هزار کرد و اسکان آن‌ها در مناطق جنوبی و مرکزی عراق بود. با شروع جنگ ایران و عراق نیز، هزاران روستای کوردستانی به بهانه‌ی «امنیت مرزی» با خاک یکسان شدند.

عبدالحمید زیباری: اجازه دهید به محور دیگر گفت‌وگوی خود، یعنی مسائل داخلی عراق بپردازیم. از دیدگاه شما، استفاده‌ی دولت مرکزی از موضوع حقوق کارمندان به عنوان یک کارت فشار علیه اقلیم کوردستان، تا چه حد مبنای قانونی و اساسی دارد؟ و مشکلات دیگری که همچنان میان بغداد و اربیل حل‌نشده باقی مانده‌اند چطور؟

دکتر عبدالحسین شعبان: اولاً، من معتقدم که «بریدن نان و روزی از گردن زدن بدتر است». این یک اصل در فقه اسلامی از یک سو، و در فقه حقوق اساسی از سوی دیگر است. بنابراین، باید موضوع حقوق و مطالبات را از دایره‌ی بحث و جدل خارج کرد، زیرا این مسئله به نان شب مردم و وجدان انسانی گره خورده است و مسئولیت‌هایی را برای خانواده‌ها و تعهداتی را برای اقلیم و دولت فدرال ایجاد می‌کند.

با کوردستان نباید همچون گروهی از انقلابیون رؤیاپرداز که در کوه‌ها نشسته‌اند، برخورد کرد. کوردستان اکنون یک «کیان» (موجودیت) قائم به ذات است که طبق قانون اساسی، بخشی از دولت عراق محسوب می‌شود. این بخش باید مورد احترام قرار گیرد و بر مبنای برابری با آن تعامل شود. دوم اینکه، اقلیم کوردستان در قانون اساسی به رسمیت شناخته شده و باید به قانون اساسی بازگشت، فارغ از «مین‌هایی» که در آن کار گذاشته شده است. برای مثال، مجلس اتحاد (شورای فدرال) از سال ۲۰۰۵ تاکنون تشکیل نشده است.

این اقلیم به صورت منطقه‌ای از سوی ترکیه و ایران و همچنین در سطح بین‌المللی به عنوان یک موجودیت قانونی در چارچوب عراق به رسمیت شناخته شده است، اما دارای یک ویژگی و خصوصیت قائم به ذات است. باید به جزئیات بازگشت؛ به تصویب قانون نفت و گاز، و اجرای قوانینی مانند ماده‌ی ۱۴۰. مسئله‌ی همه‌پرسی برای کرکوک و مناطق مورد مناقشه باید بازنگری شود. می‌توان با عقلانیت، دوراندیشی و واقع‌گرایی سیاسی به این مسائل پرداخت. نیروهای اصلی باید برای یک گفت‌وگوی جدی بنشینند و بر سر یک توافق نهایی به نتیجه برسند، نه اینکه هر چند ماه یک‌بار همان مشکلات و اعتراضات را تکرار کنیم.

این وضعیت نمی‌تواند یک دولت را بسازد. دولت‌سازی نیازمند یک منظومه‌ی کامل از قوانین شفاف، اراده‌ی سیاسی، توافق میان نیروهای اصلی و حاکمیت قانون است. و منظورم از حاکمیت قانون، مشروعیت قانونی است که باید به قانون اساسی پایبند باشد. این امر به یک قوه‌ی قضائیه‌ی مستقل و دادگاه فدرال نیاز دارد و باید این مسائل را به عنوان یک «بسته‌ی کامل» حل‌وفصل کرد. مشروعیت قانونی، اساس مشروعیت سیاسی است و مشروعیت سیاسی بر دو پایه استوار است: رضایت مردم از یک سو، و تحقق دستاوردهای ملموس برای مردم از سوی دیگر.

من در اینجا خواستار برگزاری یک «نشست کوچک قانون اساسی» هستم که دولت فدرال و دولت اقلیم کوردستان را با حضور کارشناسان گرد هم آورد تا به راه‌حل‌ها و معالجات بلندمدت دست یابند، نه راه‌حل‌های موقتی و مقطعی برای مشکلات فعلی.

عبدالحمید زیباری: در پی تداوم بحران حقوق کارمندان، برخی تحلیلگران عراقی می‌گویند: «شما در حال سوق دادن کردها به سوی کنفدرالیسم هستید.» آیا فکر می‌کنید کردها بر سر یک دوراهی قرار گرفته‌اند؟

دکتر عبدالحسین شعبان: راه‌حل نه در فدرالیسم است و نه در کنفدرالیسم. این یک پرسش از سر شک است، نه یقین؛ از سر نگرانی است، نه اطمینان. ما پیش از هر چیز به اعتماد سیاسی میان طرفین نیاز داریم. این موجودیت قائم به ذات که امروز به نام فدرالیسم وجود دارد، شاید گسترده‌تر از فدرالیسم باشد؛ کمتر از یک دولت، اما فراتر از فدرالیسم. شاید حتی در برخی جنبه‌ها از کنفدرالیسم هم فراتر رود. این یک واقعیت مسلم است، زیرا اقلیم کوردستان پیش از تشکیل دولت جدید عراق در سال ۲۰۰۳ شکل گرفته بود. اقلیم از سال ۱۹۹۱ یک موجودیت مستقل و شبیه به دولت بود، اما انتخاب کرد که با دولت جدید عراق بر اساس اصول شهروندی، حق تعیین سرنوشت برای ملت کرد، برابری، شراکت و مشارکت تعامل کند. ما در این میهن شریک هستیم و باید در تصمیم‌گیری‌ها مشارکت داشته باشیم.

این رابطه می‌تواند به شکلی والاتر ارتقا یابد، نامش را کنفدرالیسم بگذارید یا هر چیز دیگر. و شاید در نهایت به تحقق خواسته‌ای منجر شود که در وجدان ملت کرد و فرد کرد زنده است و آن، داشتن یک موجودیت مستقل و دولت است. این حق آن‌ها در تعیین سرنوشت است و ممکن است در آینده‌ی قابل پیش‌بینی یا آینده‌ای دورتر محقق شود. اما این امر زمانی رخ خواهد داد که شرایط سیاسی برای اقلیم و کشورهای منطقه مهیا باشد.

عبدالحمید زیباری: امروز اقلیم و جایگاه آن را چگونه می‌بینید؟ و آیا کردها در ساختن یک الگوی متفاوت موفق بوده‌اند؟

دکتر عبدالحسین شعبان: اقلیم به عنوان یک مرکزیت قانونی، مطابق با قانون اساسی و به رسمیت شناخته شده در سطح بین‌المللی، یک موضوع مهم است. در گذشته، دولت مرکزی سابق به کردها به عنوان گروهی یاغی یا مزدور نگاه می‌کرد. دیگران آن‌ها را انقلابیونی رؤیاپرداز در کوهستان‌ها می‌دیدند. اما امروز همگان به کردها نگاه متفاوتی دارند. این یک موجودیت قانونی است، دارای دولت، پارلمان منتخب و نهادهایی است که دستاوردهای بسیاری در زمینه‌ی توسعه داشته است. این توسعه نیازمند تعمیق، پیشرفت و یک محیط باثبات است. 

من در خوانش خود از نقشه‌ی خاورمیانه معتقدم که کوردستان می‌تواند نقشی مهم به عنوان مرکزی برای جذب، گفت‌وگو، صلح و سرمایه‌گذاری ایفا کند. تمام کشورهای منطقه اکنون به کوردستان به عنوان یک مرکز باثبات می‌نگرند که می‌توان در آن گفت‌وگوهای منطقه‌ای، میانجی‌گری‌ها و سرمایه‌گذاری‌هایی را برای کوردستان، کل عراق و برای ایجاد شراکت میان کشورهای منطقه انجام داد.

عبدالحمید زیباری: تأثیر تحولات ژئوپلیتیکی منطقه بر وحدت عراق و هویت سیاسی آن را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

دکتر عبدالحسین شعبان: به گمانم وحدت عراق، دست‌کم در میان نیروهای سیاسی فعال کنونی، همچنان مورد توافق است. اما این وحدت ابدی نیست و ممکن است در صورت وقوع تحولات ژئوپلیتیک در کشورهای منطقه، دچار تَرَک و شکاف شود. برای مثال، تصمیم حزب کارگران کوردستان (پ‌ک‌ک) برای صلح، یک تصمیم تاریخی است که شاید مسئله‌ی کرد را به سوی یک راه‌حل مسالمت‌آمیز سوق دهد. البته امیدوارم این حزب خود را منحل نکند، بلکه به یک حزب سیاسی تبدیل شود که حقوق قومی ملت کرد در ترکیه را مطالبه می‌کند.

در ایران نیز یک حرکت مردمی در راستای حقوق کردها وجود دارد. در سوریه، جنبش کردی در حال اوج‌گیری است. الگویی که در کوردستان عراق در حال شکل‌گیری است، در قیاس با کشورهای منطقه، یک الگوی پیشرفته محسوب می‌شود، هرچند که توسعه در آن نیازمند موارد دیگری همچون صنعت قوی، کشاورزی و زیرساخت‌های مستحکم‌تر است.

نمی‌توان از خاورمیانه‌ای بدون حضور کردها سخن گفت. ملت کرد بیش از ۴۰ میلیون نفر جمعیت دارد. من به عنوان یک عرب به هویت خود افتخار می‌کنم، اما این مسئله را از دیدگاهی حقوقی، قانونی و با یک بعد راهبردی در خوانش تحولات منطقه تحلیل می‌کنم. کردها در منطقه حضور دارند، فارس‌ها (ایران به عنوان یک دولت) حضور دارند، اعراب و ترک‌ها نیز حضور دارند. این‌ها چهار ملت اساسی هستند. اگر ملت افغان را هم به عنوان جزئی از این مولفه‌ها اضافه کنیم، این‌ها پنج مولفه‌ی اصلی منطقه هستند.

در منطقه چهار پروژه‌ی اصلی وجود دارد: یک پروژه‌ی اسرائیلی مشخص که به دنبال توسعه‌طلبی به حساب کشورهای منطقه است. یک پروژه‌ی ایرانی که پس از جنگ غزه و سقوط رژیم بشار اسد و تحولات لبنان، دچار انکفا و عقب‌نشینی شده است. یک پروژه‌ی ترکی قومی-ایدئولوژیک-عثمانی با رنگ و بوی مذهبی نیز وجود دارد. اما آنچه وجود ندارد، یک پروژه‌ی متحد عربی و یک پروژه‌ی متحد کردی است. این امر نیازمند تفاهمات کردی-کردی است. این تفاهمات شاید به کردستان نقشی بزرگ‌تر در آینده بدهد و کوردستان عراق می‌تواند مرکز این قطب کردی باشد.

عبدالحمید زیباری: در سایه‌ی این گشایش منطقه‌ای و بین‌المللی به روی کوردستان که شما نیز به آن اشاره کردید، آیا معتقدید که یک توازن جدید ممکن است در داخل عراق نیز شکل بگیرد؟

دکتر عبدالحسین شعبان: بله، گمان می‌کنم چنین باشد. معتقدم انتخابات آینده متفاوت از گذشته خواهد بود. نوعی تفکیک و دسته‌بندی در میان نیروهایی که «شیعه‌ی سیاسی» خوانده می‌شدند رخ داده است. همکاری‌هایی با لیست‌های دیگر شکل گرفته است. ممکن است این تفکیک در داخل آنچه «سنی سیاسی» نامیده می‌شود نیز رخ دهد. اگر دولت در اقلیم کوردستان تشکیل شود، نزدیکی کردی-کردی نیز می‌تواند بر روند تغییرات نرم، آرام و روان در داخل عراق تأثیر بگذارد و این تأثیر شاید مثبت‌تر باشد.

عبدالحمید زیباری: این بحران‌های متوالی تا چه حد مانع ساختن یک دولت مدنی و دولت شهروندی در عراق می‌شود؟

دکتر عبدالحسین شعبان: ما هنوز در آستانه‌ی دولت‌سازی هستیم. دولت نیازمند حاکمیت قانون است، اما این اصل غایب است زیرا بیش از یک قانون حاکم است. گاهی به قانون عشایر رجوع می‌کنیم که مانع مدنیت دولت می‌شود. گاهی به مرجعیت‌های دینی یا غیره. با تمام احترام و تقدیر از این مرجعیت‌ها، اما دولت‌سازی یک چیز است و دین به عنوان یک جنبه‌ی روحانی که انسان به آن ایمان دارد، چیز دیگری است. باید یک قدرت یکپارچه، یک قانون یکپارچه و یک قوه‌ی قضائیه‌ی سالم و مستقل وجود داشته باشد. و یک نظام اداری که بر پایه‌ی احترام به شهروند و شهروندی استوار باشد. 

شهروندی بر چهار پایه استوار است: بدون آزادی، شهروندی واقعی وجود ندارد. بدون عدالت، به خصوص عدالت اجتماعی، شهروندی واقعی وجود ندارد. و باید اصل مساوات حاکم باشد؛ مساوات در برابر قانون و مساوات در تصدی مشاغل بدون هیچ‌گونه تبعیض. و در نهایت، مشارکت.

عبدالحمید زیباری: به طور خلاصه، پس از این عمر طولانی در اندیشه، پژوهش و فعالیت در امور عراق و جهان، چه چیزی در شما امید ایجاد می‌کند و چه چیزی هنوز مایه‌ی نگرانی است؟

دکتر عبدالحسین شعبان: چالش‌های بسیاری فراروی دولت عراق و کشورهای منطقه قرار دارد. شاید مهم‌ترین این چالش‌ها، تداوم گرایش‌های فرقه‌ای، تقسیم‌بندی‌های قومی و مذهبی در مناصب، و گسترش سلاح خارج از کنترل دولت باشد. این‌ها همه دولت مدنی و قانونی را که من همواره منادی آن بوده‌ام، به تعطیلی می‌کشاند. چهارم، وجود مرجعیت‌هایی است که می‌خواهند فراتر از دولت باشند، در حالی که تمام مرجعیت‌ها باید زیر چتر و سقف دولت قرار گیرند. این مسائل من را نگران می‌کند و گاهی در من نوعی بدبینی ایجاد می‌کند، هرچند که من دهه‌هاست بدبین هستم، اما ناامید نیستم. زیرا یک اراده‌ی قوی در جامعه‌ی عراق و جوانان نوظهور آن برای مقابله با این چالش‌ها وجود دارد. همچنین برابری زن و مرد یک مسئله‌ی محوری است و هیچ جامعه‌ای نمی‌تواند پیشرفت کند در حالی که حقوق زنان ناقص است یا نادیده گرفته می‌شود.

عبدالحمید زیباری: در پایان این گفت‌وگو، دکتر عبدالحسین شعبان تأکید می‌کند که راه به سوی یک عراق باثبات و عادل، از به رسمیت شناختن کثرت‌گرایی، احترام به قانون اساسی و بازسازی اعتماد میان مولفه‌های آن آغاز می‌شود. وطن، عرصه‌ای برای تسویه‌حساب نیست، بلکه فضایی برای شراکتی حقیقی است که همگان را به رسمیت بشناسد. و در حالی که نقشه‌های سیاسی تغییر می‌کنند، امید به صدای عقل و به نسلی که تکرار خطاهای گذشته را نمی‌پذیرد، زنده می‌ماند.

عبدالحمید زیباری: بینندگان عزیز، از طرف کوردستان۲۴ از حسن توجه شما سپاسگزاریم.

 
 
Fly Erbil Advertisment